مردی سال‌ها در آرزوی یافتن گنجی بزرگ بود. همیشه دلش می‌خواست کار و شهرش را رها کند و به دوردست‌ها رفته و دنبال گنج بگردد.

بالاخره روزی دل به دریا زد. خانه را فروخت و به صاحب جدیدش داد و عازم سفر دور و دراز خویش شد.

 

دانلود فایل

 

>

Go to top